روانشناسی مثبت گرا (Positive Psychology) معمولاً به سادگی با مثبت اندیشی (Positive Thinking) اشتباه گرفته می‌شود.

به همین علت، همواره معرفی روانشناسی مثبت گرا با این بحث آغاز می‌شود که مثبت نگری و مثبت اندیشی بحث‌های دیگری هستند و نباید آن‌ها را با روانشناسی مثبت گرا اشتباه بگیریم (به همین علت ما هم در متمم، از اصطلاح روانشناسی مثبت نگر استفاده نمی‌کنیم و همواره از صفت مثبت گرا یا اصطلاح روانشناسی مثبت استفاده خواهیم کرد).

تفاوت مثبت اندیشی و روانشناسی مثبت گرا

مثبت اندیشی، ایده و روشی است که نزدیک به یک قرن قدمت دارد.

یکی از کتابهای قدیمی این حوزه، کتاب معروف ناپلئون هیل با نام بیندیشید و ثروتمند شوید است و از آخرین کتابهای موفق و مطرح هم، می‌توان به کتاب راز (و مشتقات آن) اشاره کرد.

این در حالی است که بحث روانشناسی مثبت گرا به صورت جدی از اواسط دهه‌ی نود میلادی آغاز شده و کلاسیک‌ترین مقاله‌ی آن که تقریباً همیشه و همه جا به آن ارجاع داده می‌شود، سرمقاله‌ی یک ژورنال روانشناسی است که توسط سلیگمن و چیک سنت میهایی در سال ۲۰۰۰ نوشته شده است.

بنابراین روانشناسی مثبت گرا (حداقل در شکل ساختاریافته‌ی آن)، بسیار جوان‌تر از بحث مثبت اندیشی و مثبت نگری است.

اما تنها تفاوت این دو حوزه، در عمر و قدمت آن‌ها نیست.

روانشناسی مثبت گرا، بر استفاده از روش علمی تأکید دارد. بنابراین، این شاخه از دانش روانشناسی (مانند هر حوزه‌ی علمی دیگری) نمی‌تواند به داستان، حکایت یا خاطرات تکیه کند.

منبع


ذهن زیبا

طرحواره درمانی چیست؟ طرحواره درمانگر چه می کند؟

طرحواره درمانی (Schema Therapy) یکی از شیوه‌های روان‌درمانی تلفیقی است که جفری یانگ روان‌شناس آمریکایی آن را پایه‌گذاری کرده است.

منظور از طرحواره (Schema) مجموعه‌ای از باورهای بنیادین و الگوهای فکری است که حول یک موضوع در ذهن فرد شکل گرفته‌اند و منجر به بروز رفتارهای خاصی می‌شوند.

در طرحواره درمانی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه که در زبان عامیانه به آنها تله‌های زندگی (Life Traps) نیز گفته می‌شود، مورد توجه قرار می‌گیرند.

انگ که خودش از دانش‌آموختگان مکتب روان‌درمانی شناختی رفتاری (CBT) بود متوجه شد این درمان در مورد بخشی از مراجعانش کارآمد نیست و منجر به تغییر الگوهای شناختی و هیجانی ناکارآمد و ایجاد رفتارهای کارآمد در آنها نمی‌شود.

او با بهره گرفتن از تکنیک‌ها و مفاهیم سایر مکاتب روان‌درمانی مانند روانکاوی، نظریه روابط موضوعی (ابژه)، نظریه دلبستگی بالبی، نظریه تحلیل رفتار متقابل و گشتالت درمانی، شیوهٔ جدیدی از روان‌درمانی شناختی‌-رفتاری را پایه‌گذاری کرد که طرحواره‌ درمانی نامگذاری شد.

بر اساس نظریه طرحواره درمانی، در صورتی که یک یا چند تا از پنج نیاز هیجانی اصلی فرد در دوران کودکی به درستی تأمین نشود، طرحواره‌های ناسازگار اولیه در او شکل می‌گیرند. این نیازها عبارتند از:

  1. دلبستگی ایمن به دیگران (شامل نیاز به امنیت، ثبات، محبت و پذیرش)
  2. خودگردانی، کفایت و هویت
  3. آزادی در بیان نیازها و هیجان‌های سالم
  4. خود انگیختگی و تفریح
  5. محدودیتهای واقع‌بینانه و خویشتن‌داری

تاکنون ۱۸ طرحواره ناسازگار اولیه شناخته شده است که شرح آنها را می‌توانید در سایتها و کتب مرجع بیابید. این طرحواره‌ها منجر به شکل‌گیری افکار ناکارآمد، تجربه مداوم هیجانات منفی و بروز رفتارهای خودتخریبی در دوران بزرگسالی می‌شوند. مثلاً فردی که دائماً دیگران را تحقیر می‌کند و قصد استثمار آنها را دارد، احتمالاً دارای طرحوارهٔ استحقاق است یا فردی که در روابطش انتظار خیانت طرف مقابل را دارد، احتمالاً دارای طرحواره‌ٔ بی‌اعتمادی است.

هر فرد در مواجهه با هر طرحواره‌ یک یا چند تا از سه سبک مقابله‌ای (Coping styles) شامل تسلیم، اجتناب و جبران افراطی را انتخاب می‌کند. تسلیم یعنی پذیرش محض و بدون چون و چرا، اجتناب یعنی دوری‌گزینی کامل و جبران افراطی یعنی مخالفت و جنگیدن.

از ترکیب ۱۸ طرحواره و ۳ سبک تقابلی، ۵۴ وضعیت (Mode) مختلف ممکن است در زندگی فرد ایجاد شود. یعنی هر فرد که دارای طرحواره‌های ناسازگار اولیه است، احتمالاً یک یا چند تا از این وضعیت‌ها را در زندگی تجربه می‌کند.

مثلاً فردی که دارای طرحوارهٔ شکست است و سبک مقابله‌ای تسلیم را انتخاب کرده، با دست خود شکستش را در تحصیل، شغل و ازدواج رقم می‌زند و ممکن است این موضوع را به خانواده، جامعه و اطرافیان فرافکنی کند.

در طرحواره درمانی، روان‌درمانگر ابتدا از طریق آزمون استاندارد به مراجع کمک می‌کند نسبت به طرحواره‌های ناسازگار اولیهٔ خود آگاه شود. سپس با تلفیقی از تکنیک‌های شناختی، هیجانی و رفتاری به او کمک می‌کند به تدریج الگوهای ناکارآمد گذشته را رها کند، افکار و رفتارهای کارآمدتری را در پیش بگیرد و احساسات منفی‌اش را بهتر مدیریت کند.

طرحواره درمانی از آن جهت که در مقایسه با روانکاوی کلاسیک نسبتاً کوتاهتر و ارزانتر است و از طریق کتاب‌های آموزشی و دوره‌های آزاد کوتاه‌مدت می‌توان مفاهیم آن را فرا گرفت، هم نزد درمانگران و هم نزد مراجعان محبوبیت یافته و در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

در صورتی که تمایل دارید در مورد طرحواره درمانی اطلاعات بیشتری کسب کنید می‌توانید کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ و ژانت کلاسکو ترجمه حمیدپور و همکاران از انتشارات ارجمند را تهیه کنید که در آن مفاهیم پایه طرحواره درمانی برای افراد عادی به زبان ساده توضیح داده شده و تمرینهایی نیز در آن آمده است که می‌توان از آن به عنوان (و نه جایگزین)‌ طرحواره درمانی استفاده کرد.

منبع


ذهن زیبا

اگر سوال مدیریت زمان چیست ذهنتان را مشغول کرده است باید بگوییم مدیریت زمان، فرآیندی سازماندهی شده است که هدف آن برنامه ریزی و تقسیم دقیق زمان برای فعالیت ها است. مدیریت زمان باعث می شود تا دقت انجام کار ها افزایش یابد.

به طوری که با زمان کمتر، کارهای بیشتری می توان انجام داد.

عدم کسب موفقیت در مدیریت زمان آسیب های ذهنی را افزایش داده و موجب بروز استرس می شود.

مدیریت زمان چیست ؟

با اینکه ممکن است ۲۴ ساعت در شبانه روز، فرصت زیادی نباشد اما خوب است بدانید که بعضی افراد دید متفاوتی نسبت به این ۲۴ ساعت دارند و استفاده بیشتری از آن می کنند.

افرادی که دید بهتری نسبت به شبانه روز خود دارند، زمان خود را به خوبی مدیریت می کنند

با استفاده از تکنیک های مدیریت زمان در این مقاله و اینکه واقعا مدیریت زمان چیست ، می توانید کارکرد خود را موثر تر کرده و زمان کمی از دست دهید.

مدیریت زمان نیازمند تغییرات مهمی در فعالیت می باشد: مشغول بودن به معنای استفاده کامل از زمان نیست

کار شدید باعث هدر رفتن زمان می شود. زیرا توجه شما بیشتر به وظایف مختلف جلب می شود.

مدیریت زمان دقیق به شما کمک می کند تا هوشمندانه تر عمل کنید و زمان کمتری را برای انجام کارهایتان صرف کنید.

معنای مدیریت زمان چیست ؟

این آموزش ها در مورد تعریف و استفاده دقیق مدیریت زمان فواید و مزایای فراوانی دارند:

آشنایی با مدیریت زمان

  • بهره وری و استفاده بیشتر از زمان
  • شهرت بیشتر به عنوان فردی منظم و دقیق
  • استرس کمتر
  • فرصت های بیشتر برای پیشرفت
  • فرصت های بزرگ برای رسیدن به اهداف مهم زندگی

عدم موفقیت در مدیریت زمان، آسیب ها و عواقب نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت:

  • از دست دادن فرصت ها
  • روند کاری بی اهمیت
  • روند کاری بی کیفیت
  • متوقف شدن پیشرفت های افراد مشهور
  • استرس بالاتر

صرف وقت کمی برای یادگیری تکنیک های اینکه مدیریت زمان چیست بسیار مفید خواهد بود.

نکته کلیدی

سعی کنید زمان خود را به میزان کار های روزمره خود تقسیم کنید.

برنامه ریزی هدفمند برای دستیابی به مدیریت زمانی دقیق، بسیار اهمیت دارد.


منبع


ذهن زیبا

شعار سال 2017 روزجهانی پیشگیری از خودکشی (10 سپتامبر) عبارت بود از: یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید. به این بهانه تصمیم گرفتیم در مورد روش های ساده پیشگیری از خودکشی بگوییم.

لازم است با موسسهQRP بیشتر آشنا شویم:

QRP  مخفف سه سروواژه بپرس (Question )، ترغیب کن ( Persuade) و ارجاع بده (Reffer ) است. موسسه پیشگیری از خودکشی معتقد است سه کار کلیدی ساده هست که هر فردی می تواند برای کمک به زندگی یک نفر یاد بگیرد. لازم است یاد بگیریم علایم هشدار دهنده خودکشی چه هستند، چطور امید را به فرد تزریق کنیم و چطور کمک بگیریم. 

در طی سه ماه گذشته متاسفانه شاهد خبر خودکشی هایی در اصفهان و در جریان زلزله غرب کشور نیز بوده ایم . نتایج تحقیقات نشان داده اند که گزارش خودکشی در صدا و سیما میزان خودکشی را تا 10 روز پس از گزارش افزایش میدهد.

بر این اساس بهتر است زمان  گفتگو در مورد خودکشی این نکات را رعایت کرد:

1.         آمار مربوط به خودکشی باید با دقت و صحیح مورد بحث قرار گیرد.

2.         اطلاعات واقعی و معتبر مورد استفاده قرار گیرد.

3.         اظهار نظرهای خلق الساعه خیلی به دقت صورت گیرد.

4.         از بزرگنمایی اطلاعات مربوط به خودکشی بر اساس داده های محدود و اندک و نیز استفاده از اصطلاحاتی مانند "اپیدمی خودکشی" و نیز "مکانهایی با میزان خودکشی بالا" اجتناب شود.

5.         از بیان خودکشی به عنوان یک رفتار قابل درک در برابر تغییرات اجتماعی و ی به جد اجتناب گردد.

6.          در گفتگو در مورد خودکشی از علایم هشدار دهنده برای اقدام به خودکشی، آمارهای معتبر موجود رد مورد چنین رفتارهایی، درمان های در دسترس و امکان پذیر برای پیشگیری از خودکشی و نیز روشهای پیشگیری از خودکشی صحبت شود و مطالبی را برای افزایش خوانندگان و شنوندگان برنامه آورده شود

 

چگونه خبر مربوط به خودکشی گزارش شود:

1.         از پوشش احساساتی خبر مربوط به خودکشی باید به طور جد اجتناب گردد.

2.         گزارش خبر تا حد امکان مختصر باشد.

3.         وجود هر گونه مشکل یا بیماری روانپزشکی در فرد خودکش میبایست گزارش گردد.

4.         از چاپ عکس فرد خودکش، روش بکار گرفته شده و توصیف مکان ارتکاب میبایست امتناع شود.

5.         از درج خبر مربوط به خودکشی در صفحه اول اجتناب گردد.

6.          از بیان و توصیف جزئیات روش خودکشی اجتناب شود. معمولا خبر مربوط به خودکشی بیشتر در روش خودکشی اثر میگذارد تا دفعات اقدام به خودکشی.

7.         اخبار مربوط به مکان خودکشی مانند پل، مکان های بلند، صخره؛ ریل آهن منجر به افزایش خودکشی با استفاده از مناطق فوق میگردد.

8.         خودکشی نباید به عنوان رفتار توصیف ناکردنی و یا ساده تعبیر نمود؛ بلکه از آن به عنوان رفتاری پیچیده که از عوامل بسیاری مانند بیماری پایدار روانی، جسمانی، سوء مصرف مواد مخدر، مشکلات خانوادگی و روانشناختی متاثر میباشد یاد نمود.

9.         نباید از خودکشی به عنوان روشی برای سازگاری با مشکلات فردی مانند ورشکستگی، شکست عشقی، شکست تحصیلی نام برد.

10.     در گزارش مربوط به خودکشی باید به اثرات سوء آن در اقوام فرد خودکش از نظر "لکه ننگ" و "رنج روانشناختی" نام برد.

11.     "قهرمان" خطاب کردن افراد خودکش این را به افراد مستعد القاء میکند که افراد خودکش مورد عزت و احترام جامعه خود هستند.

12.     بیان عواقب جسمانی موارد اقدام به خودکشی مانند ضایعات مغزی، فلج و غیره اثر محافظت کننده دارد.

 

در برخورد با کسانی که در معرض اقدام به خودکشی قرار دارند، چه اقدامی میشود انجام داد:

1.         از او بپرسید: چه چیزی وی را اینقدر آشفته کرده است؟

2.         در صورت وجود تردید برای صحبت کردن در مورد مشکلات، اصرار کنید که بر این تردید غلبه کرده و راجع به مشکلاتش گفتگو کند.

3.         اگر احساس میکنید که وی افسرده است، در مورد وجود فکر خودکشی از او سوال کنید. چنین سوالی او را به خودکشی ترغیب نخواهد کرد.

4.         با اصرار سعی نکنید که او را از اقدام به خودکشی منصرف سازید، در مقابل به او نشان دهید که وی را درک میکنید و شما برای وی اهمیت قائل میشوید. به کمک کنید که احساس کند در این شرایط بحرانی وی تنها نیست.

کمک کنید که بداند تمایل به خودکشی موقتی است، بیماری افسردگی قابل درمان است.

 منابع :

 www.qprinstitue.com


ذهن زیبا

عاطفه قنبری روان‌پزشک و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس درباره «ویژگی افراد منفی نگر»، اظهار داشت: موضوعی در درمان‌های شناختی رفتاری با عنوان «فکر اتوماتیک منفی» داریم؛ برای نمونه هنگامی که ما سوار تاکسی می‌شویم و راننده کرایه بیشتری از ما می‌گیرد، وقتی از ماشین پیاده می‌شویم می‌توانیم از این عمل راننده چند تفسیر داشته باشیم.

وی ادامه داد: اول اینکه راننده کرایه مسیر را درست نمی‌دانسته است؛ دوم اینکه از همه افراد کرایه اضافی می‌گرفته و دیگر اینکه بگوییم به دلیل اینکه «من یک فرد بدبختی هستیم، هرکس که به من می‌رسد از من سوءاستفاده می‌کند و این به خاطر بی‌عرضگی و بدبختی من است».

دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران در توضیح این برداشت‌های متفاوت، بیان داشت: فرد تفسیرهای مختلفی از این موضوع می‌تواند داشته باشد؛ آدم‌هایی که منفی‌نگر هستند فقط تفسیرهای منفی را برداشت می‌کنند؛ هر اتفاقی که می‌افتد، به خودشان نسبت می‌دهند و می‌گویند من فردی بدبخت هستم و این موضوع را به همه شرایط زندگی‌شان از حال تا آینده تعمیم می‌دهند.

قنبری متذکر شد: این افراد تصویری که از خود، محیط اطراف و روابط بین فردی دارند همیشه منفی است و این باعث می‌شود اعتماد به نفسشان کم شده و امیدشان کاهش یابد. این موضوع باعث ایجاد چرخه معیوبی شده و باعث می‌شود پیشرفت‌شان کم شود؛ این عدم پیشرفت خود مثال و مدرکی برای فرد می‌شود که برداشت کند «من یک انسان بدبختی هستم و هیچ موفقیتی نخواهم داشت».

وی با ذکر مصداق دیگری از برداشت‌های منفی توسط افراد، ابراز داشت: فرد دیگری می‌گوید یکی از دوستانم همه را به میهمانی خود دعوت کرده، اما مرا دعوت نکرده است؛ پس این موضوع نشان می‌دهد من یک فرد دوست‌داشتنی نیستم؛ در حالی که دلیل عدم دعوت می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد.

این روان‌پزشک متذکر شد: ما در پاسخ به آنها می‌گوییم شما باید هر فکر و احتمالی را که در این خصوص دارید برای خود بنویسید و مدارکی که به نفع یا علیه هر کدام از این افکار وجود دارد را بیان کنید.

قنبری افزود: برای نمونه این فرد بیان می‌‌کند که دوستم مرا دعوت نکرده و دلیل آن به خاطر این است که من انسان دوست‌داشتنی نیستم؛ یعنی آیا هیچ کس تا به حال من را دعوت نکرده و یا خانواده مرا دوست ندارد؛ در نتیجه باید همه این برداشت‌ها و شواهد به نفع این طرز فکر باشد.

وی یادآور شد: از طرفی موضوعی که مطرح است، این است که آیا این میهمانی که دوستم برگزار کرده و مرا دعوت نکرده است مناسب وضعیت من بوده یا اینکه مهمان دیگر با من آشنا بودند؟؛ در نتیجه همه اینها می‌تواند شواهدی علیه یا به نفع این فرد باشد.

این روان‌پزشک تصریح کرد: این فرد باید با خود فکر کند که کدامیک از این شواهد در ترازوی محاسبه، بیشتر سنگینی می‌کند و بداند این واقع‌گرایی می‌شود، نه گول زدن خود.

خبرگزاری فارس


ذهن زیبا

 

اعتماد به نفس یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربه‌های قبلی، به توانایی‌ها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیت‌آمیز اعتماد و باور دارد. خصوصیت دارا بودن اعتمادِ به خویشتن نقش حیاتی در توسعه و پیشرفت و موفقیت‌های یک فرد ایفا می‌کند. پژوهشگران دریافتند که برخلاف آنچه تصور می‌شود، اعتماد به نفس کودکان تا سن پنج سالگی به طور کامل شکل می‌گیرد. محققان آمریکایی می‌گویند کودکان زمانی که پنج ساله می‌شوند، از احساس اعتماد به نفسی برخوردار هستند که به لحاظ تکامل با بزرگسالان قابل مقایسه است.

 

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند، اغلب نسبت به خودشان سخت گیر هستند. گاهی اوقات آنها حتی نمی توانند تعریف و تمجید دیگران را بپذیرند ؛ چون آنها نسبت به مقصود دیگران ظنین هستند.در واقع آنها نسبت به خود شک دارند و مرتبا فکر می کنند که لایق تعریف های دیگران نیستند و آنها دارند با او تعارف می کنند.

  

علائم اعتماد به نفس پایین که شایع هستند: 

- به نظر و عقیده خود اعتماد ندارند

- همیشه زیاد فکر می کنند

- از چالش و رقابت هراس دارند؛ طوری نگران می شوند که شما قادر به غلبه بر آنها نیستید

- با خودشان سختگیر ولی با دیگران ملایم هستند

- به طور مکرر به اضطراب و آشفتگی احساسی مبتلا می شوند

 

علائم اعتماد به نفس پایین که کمتر شناخته شده هستند: 

 

- معتاد به کار کردن هستند:

در کار، انتظارات قابل تشخیص وجود دارد. این افراد حتی اگر در محل کار با فشار روبرو شوند، در مقایسه با روابط با اجتماع که برایشان بسیار ناشناخته و غیر قابل کنترل است، کار برایشان راه تر و آسان تر است. راه تر برای آنها یعنی انجام کار خوب و برآورده شدن انتظارات. بنابراین برخی از افراد با عزت نفس پایین، تمرکز خود را روی کار انتقال داده و تمام انرژی خود را آنجا صرف می کنند.

 

- بیش از حد دست بالا یا بیش از حد دست پایین گرفتن

بسیاری از ما شنیده ایم که افراد با اعتماد به نفس پایین، موفقیت های کمتری دارند، زیرا آنها بیش از حد از چالش های جدید هراس دارند و به اندازه کافی اعتماد به نفس ندارند تا بتوانند از استعدادهای خود استفاده کنند.آنها در یک مورد دیگر هم افراط می کنند. برخی از آنها به شدت دلواپس شکست و طرد شدن هستند، در نتیجه بهترین تلاش خود را می کنند تا برجسته باشند و ارزش خود را ثابت کنند.

 

دلایل اعتماد به نفس پایین چیست؟ 

بیشتر اوقات، اعتماد به نفس پایین ما ریشه در دوران کودکی ما دارد. تجربیات منفی اولیه که به عزت نفس پایین منتهی می شوند شامل موارد زیر است:

 

- مجازات مکرر

- بی توجهی مکرر

- فحش و پرخاش شدید

- استاندارد های سختگیرانه والدین

- زورگویی/تحریم

- قرار گرفتن در معرض استرس یا ناامیدی شخص دیگر

- عدم تحسین، گرمی و یا محبت

- زندگی در خانواده یا گروهی که اعضای آن نسبت به یکدیگر تبعیض قائل می شوند.

 

دوران کودکی زمانی است که ما "زیربنای احساسی Bottom Line" و "قوانین زندگی Rules for Living" مان را شکل می دهیم که این شکل در آینده بر خط فکری ما تاثیر می گذارد، به همین دلیل تمام تجربیات منفی اولیه دوران کودکی ما می تواند بر روی بزرگسالی ما تأثیر بسیار طولانی داشته باشد.

  

"زیر بنای احساسی Bottom Line" چیست و چگونه اعتماد به نفس شما را تحت تاثیر قرار می دهد؟

زیربنای احساسی، چگونگی احساس معمولی شما درباره چیزی، براساس تجربه اولیه شما است. برای مثال، چگونگی احساس شما، وقتی برای اولین بار خانه را ترک کردید، باعث فعال شدن زیربنای احساسی شما، برای زمانی می شود که چیزهای دیگری را در زندگی ترک کنید.

 

زمانی که درباره اعتماد به نفس پایین صحبت می کنیم، زیربنای احساسی، در چگونگی رفتار اطرافیان شما با شما خواهد بود. همانطور که وقتی رشد می کنیم، صدای افرادی که برای ما مهم هستند، زیربنای احساسی ماست.

 

آیا آنها می گویند شما شایان ستایش هستید، یا شما همیشه به اندازه کافی خوب نیستید؟ آیا آنها از شما غفلت کرده اند که این غفلت به شما احساس بی ارزش بودن می دهد؟

 

این اثرات بزرگ، باعث می شود تا شما خود را فردی با اعتماد به نفس پایین ببینید.

  

چگونه "زیربنای احساسی" "قوانین زندگی" شما را تعیین می کند؟

بر اساس "زیربنای احساسی"، ما "قوانین زندگی" خود را، که راهکارهای برخورد با زندگی است، تشکیل می دهیم.به عنوان مثال، اگر اعتقاد داشته باشید که شما همیشه نسبت به دیگران نامرغوب و درجه 2 هستید، قانون زندگی شما این می شود: " بهتر است که کمتر صحبت کنید و نمایش کمتری در جمع داشته باشید" .

  

چگونه اعتماد به نفس پایین بر همه جنبه های زندگی شما اثر می گذارد؟ 

 

اعتماد به نفس پایین باعث می شود که در عشق دچار سردرگمی شوید

با داشتن اعتماد به نفس پایین، انتظار می رود که دیگر افراد به طور ناشایست با شما رفتار کنند. وقتی دیگران فقط کمی با شما خوش رفتاری می کنند، شما بیش از حد لذت می برید و احساسات غیر واقعی نسبت به آنها نشان می دهید.دیگران این واکنش اغراق آمیز شما را به راحتی با عشق و عاشق شدن اشتباه می گیرند و این امر باعث گریزان شدن اطرافیانی که در ابتدا تمایل به دوستی با شما داشتند می شود.

 

اعتماد به نفس پایین باعث می شود که در یک رابطه شما خود را دست پایین بگیرید

همانطور که فکر می کنید شریک زندگی تان، برایتان زیادی خوب است، در واقع بار سنگینی را با خود حمل می کنید و چیزهایی که نباید را تحمل می کنید. شما حتی گاهی اوقات در عشق دچار مشکل و سردرگمی می شوید. آیا شما واقعاٌ او را دوست دارید یا شما فقط جرات صحبت کردن و بحث کردن با او را ندارید؟

 

ممکن است کارفرمایان شما احساس کنند مستعد نیستید

افراد با اعتماد به نفس پایین، گاهی اوقات واقعا با استعداد هستند. اما آنها نمی دانند چطور باید این استعداد را به نمایش بگذارند. در هنگام ملاقات آنها ساکت هستند؛ در طی سخنرانی بسیار ضعیف صحبت می کنند؛ در گفتگوی روزانه از کلمات "ببخشید" و "شاید" ، زیاد استفاده می کنند. به عنوان یک نتیجه، کارفرمایان و دیگر همکاران از آنها به عنوان افرادی بی استعداد یاد کرده و همکاری را با وی قطع می کنند.

 

اعتماد به نفس پایین می تواند منجر به افسردگی شود

برطبق تحقیقات دانشگاه شهر بازل Basel، اعتماد به نفس پایین با گذشت زمان می تواند منجر به افسردگی شود. دکتر مادسن  Dr. Lars Madsen فیزیولوژیست، اضافه می کند که اعتماد به نفس پایین، "یک عامل کلیدی در پیشرفت و قوت افسردگی" است.


منبع


ذهن زیبا

زندگی با مشکلات گوناگون و جلوه‏های رنگارنگش آن چنان ما را گرفتار کرده است که هر چه بیشتر تلاش می‏کنیم کمتر به هدف می‏رسیم . دائما احساس می‏کنیم گم شده‏ای داریم . آن قدر در روزمرگی‏ها غرق شده‏ایم که از همه چیز و همه کس غافل مانده‏ایم . مدت‏ها است که فرهنگ «مراقبه‏» را به دست فراموشی سپرده‏ایم . نمی‏دانیم کیستیم، کجاییم و چه می‏خواهیم. بسیاری را می‏بینیم که به شدت افسرده‏اند و در زندگی کمتر احساس شادی می کنند . این‏ها کسانی‏اند که به خود، دیگران و محیطی که در آن زندگی می‏کنند بی‏توجه‏اند .

 

باید پذیرفت که این دست کشیدن از خود ، موجب بروز مسائل زیادی برای فرد و اطرافیانش می‏شود; در درجه اول احساس بی کفایتی و بی‏ لیاقتی می‏کند . پدید آمدن این زمینه عاطفی سبب می شود که فرد جریان فکری خود را به کار نیندازد و هیچ‏گاه خود را برای فهم، درک و عمل آماده نبیند . چنین انسانی در شناخت توانایی‏ها و نقاط ضعف و قوت خود آگاهی ناقص‏تری دارد; لذا در تنظیم اعمال و رفتار خویش ناموفق‏تر است و از فعالیت‏های مثبت امتناع می‏ورزد و در نتیجه دچار یاس و افسردگی می‏شود .

 

برای جلوگیری از بروز چنین مسائلی باید یاد بگیریم از «خود»های خود خوب مراقبت کنیم و به آن‏ها برسیم تا سالم‏تر، شادتر و خوشبخت‏تر باشیم . در نتیجه این مراقبت، بهتر کار خواهیم کرد و توانایی بیشتری از خود نشان خواهیم داد . فردی خواهیم شد با عزت نفس بالا که خود را خوب می‏شناسد، بر خصوصیات مثبت، توانایی‏ها، زیبایی‏ها و استعدادهای خاص خود آگاه است و به آن ارج می‏گذارد و از بودن آن‏ها احساس خوشحالی و رضایت می‏کند و به طور واقع بینانه محدودیت‏ها، کاستی‏ها و ناتوانی‏های خود را می‏بیند و نه تنها از آن‏ها شرمنده نیست، بلکه قسمتی از خود می‏داند .

رسیدن به احساس «خود ارزشمندی‏» بهترین و ساده‏ترین راه رسیدن به دیگر لذت‏های حقیقی است .

احساس «خود ارزشمندی‏» یا عزت نفس یکی از نیازهای مهم روحی و روانی انسان است که در همه به طور فطری وجود دارد و با جهت‏گیری صحیح موجب رشد و کمال او می‏شود . انسان با داشتن این احساس است که لذت و شادمانی زندگی را تجربه می کند و از توانایی‏هایی که به او عطا شده به صورت فعال استفاده می کند .

با پرداختن به خود است که یاد می‏گیریم از «خود» مراقبت کنیم; زیرا خود واقعی ما زیباست و ارزش مراقبت را دارد . آن قدر چیزهای زیبا در وجود هر یک از ما وجود دارد که نمی‏توان به راحتی از آن‏ها گذشت . برای رسیدن به این زیبایی‏ها و پیداکردن «بهترین خود» می بایست‏خودبینی را کنار بگذاریم . به خودمان وقت‏بدهیم تا به آن چشمه مطمئنی که سرشار از آرامش، نیرو و توانایی است‏برسیم.

دوستی

چگونه مراقب خود باشیم؟

گام اول برای مراقبت از خود آن است که سعی کنیم با خویش مهربان‏تر باشیم; به بیانی دیگر، با خودمان آن چنان رفتار کنیم که انتظار داریم دیگران با ما رفتار کنند; یعنی به خودمان احترام بگذاریم و برای سلامتی و نشاط خود تلاش کنیم (مثلا ورزش کنیم، به مسافرت برویم، به مسائل بهداشتی خود توجه داشته باشیم، گاه بهانه‏ای برای خندیدن و شاد بودن پیدا کنیم و) . . . و به این وسیله عزت نفس خود را افزایش دهیم . اگر ما خودمان به فکر خودمان نباشیم ، دیگران هرگز نمی توانند برای خوشبختی ما کاری بکنند . در مقابل، ما نیز نمی‏توانیم قدمی برای دیگران برداریم

منبع


ذهن زیبا

زندگی مدرن با تغییر و تحولات سریع، پیچیده و گاه مهار نشدنی، نیاز انسان به مهارت های انعطاف پذیری و مدیریت شرایط را دو چندان کرده است. یکی از این مهارت ها، تاب آوری است.

 

تاب آوری چیست؟

واژه تاب‌آوری را می‌توان توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن، تعریف کرد. در واقع تاب‌آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن ، مقاومت و تحمل شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فایق می آید بلکه طی آن و با وجود آن، قوی تر نیز می‌شود. تاب‌آوری درباره کسانی به کار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی‌شوند از این رو شاید بتوان نتیجه‌گرفت که مواجه شدن با خطر، شرط لازم برای کسب تاب آوری است اما شرط کافی نیست. عوامل تاب‌آور باعث می‌شود فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطرزا، ظرفیت‌های خود را در دست یابی به موفقیت و رشد کشف کند و از این چالش و آزمون به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید.

 

ویژگی های تاب آوری

تاب‌آوری پنج ویژگی مهم دارد: 1- تاب‌آوری روندی پویا و دینامیک است نه یک وضعیت ثابت. 2- تاب‌آوری، موقعیتی است یعنی رفتاری سازگارانه در یک موقعیت ممکن است در موقعیت دیگر ناسازگار باشد. 3- تاب‌آوری محصول تعامل ویژگی‌های شخصیتی و ذاتی با فاکتورهای محیطی است. 4- تاب‌آوری در موقعیت هایی که چندین خطر وجود دارد، پیچیده تر است. 5- تاب‌آوری می‌تواند آموختنی باشد.

  

عوامل حمایتی تاب‌آوری

عوامل حمایتی که به تاب‌آوری منجر می‌شود، عبارت است از: الف) عوامل کودکی مانند خلق و خوی مثبت و توان اجتماعی. ب) عوامل خانوادگی شامل والدین حمایت کننده و تعیین قواعد به صورت همسان. ج) عوامل اجتماعی، مانند روابط مثبت با افراد بزرگ سال مهم، 

   

ویژگی‌های افراد تاب‌آور

1 - احساس اعتماد به نفس و کارآمدی که اجازه می‌دهد با موفقیت چالش‌های زندگی را پشت سر بگذارند.

2- موضع گیری فعال در برابر یک مشکل یا مانع.

3- توانایی نگاه به مشکل به عنوان مسئله ای که می‌توانند آن را کند و کاو کنند، تغییر دهند، تحمل کنند یا دوباره به طریق دیگر حل کنند.

4- داشتن صفاتی از قبیل سرسختی، مقابله و خلق و خوی و احساسات مثبت.

  

روش های ایجاد تاب آوری در خود

روابط خود را گسترش دهید: روابط خود را با اعضای خانواده، فامیل، دوستان یا سایرین گسترش دهید و مستحکم کنید. دریافت کمک و حمایت از کسانی که به فرد علاقه مندند و به سخنان شان گوش می‌دهند، تاب‌آوری را تقویت می‌کند.

 

به سوی هدف‌های خود حرکت کنید: به جای تمرکز بر تکالیفی که به نظر غیرقابل دسترسی هستند به سمت اهداف واقعی حرکت کنید. از خود بپرسید «امروز چه کاری می‌توانم انجام دهم که به حرکت من در مسیری که می خواهم طی کنم، کمک می کند».

 

به فرصت‌ها به عنوان موقعیتی برای یافتن خود نگاه کنید: بسیاری از افراد در حالی که رویدادهای ناگوار و شرایط سخت را تجربه کرده اند، گزارش هایی از داشتن احساس خودارزشمندی فزاینده و معنویت رشد یافته را بیان کرده اند.

 

چشم انداز امیدوارانه را برای خود حفظ کنید: چشم اندازی خوش بینانه شما را قادر می‌سازد انتظار وقایع خوب را در زندگی داشته باشید و به جای نگرانی از آن چه از آن می ترسید، سعی کنید آن چه را که دوست دارید و می‌خواهید، تصور کنید. اعتقاد به آینده بهتر، احساس امید و هدفمندی و باور به این که می‌توانید زندگی و آینده خود را کنترل کنید، تاب آوری شما را به نحو شگفت انگیزی ارتقا می دهد.

 

تغییر را به عنوان بخش جدایی ناپذیری از زندگی بپذیرید: پذیرفتن رویدادهایی که نمی‌توان آن‌ ها را تغییر داد، به شما کمک می کند تا بر رویدادهایی که قابل تغییرهستند، تمرکز کنید.

 

خود را به عنوان فردی ارزشمند و قابل احترام و توانمند بشناسید: بی قید و شرط دوست داشتن و سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آن‌ها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آن‌ها دو فایده برای شما دارد. اول این که می توانید با شناخت درست نقاط ضعف خود و با واقع بینی، آن ها را برطرف کنید. دوم این که اگر این ضعف ها قابل برطرف کردن نیستند، با پذیرش و کنار آمدن با آن ها اعتماد به نفس، خود ارزشمندی و در نهایت سلامت روان خود را افزایش دهید.

 

احساس کفایت اجتماعی را در خود پرورش دهید: مهارت‌ها و راهبردهای اجتماعی شامل مهارت‌های گفت و گو، جرئت‌مندی و شنیدن صدای دیگران و احترام گذاشتن به احساسات و عقاید دیگران را در خود پرورش دهیدو با دیگران همدل شوید. برقراری رابطه توام با احترام متقابل و با دیگران موجب به هم پیوستگی اجتماعی یعنی احساس تعلق به افراد، گروه‌ها و نهادهای اجتماعی می شود و تاب آوری شما را در برابر دشواری ها افزایش می دهد.

  

صحبت پایانی با والدین

به نوجوانان و جوانان اجازه دهید در شرایط دشوار قرار گیرند. تاب آوری خود به خود ایجاد نمی‌شود مگر این که فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر، حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده فردی و محیطی بالقوه به کار گیرد. بنابراین از این که فرزندتان در شرایط سخت قرار گیرد، نترسید. اجازه بدهید زندگی را تجربه کند. آن ها به زودی باید به شکل کاملا مستقل از پس زندگی شان برآیند.

منبع


ذهن زیبا

دوستی و رابطه عاطفی به همان اندازه که می تواند به زندگی ما هیجان دهد، قادر است که منبع غم و غصه های ما نیز باشد. قانون ثابتی برای روابط بین آدمها وضع نشده اما روانشناسان با تحقیقات گسترده ای که در این زمینه کرده اند، به رایج ترین مشکلاتی که افراد در روابط شان تجربه می کنند پی برده اند. در این مطلب ما نه تنها به مشکلات رایج در روابط عاطفی بلکه به راهکارهایی آن نیز اشاره کرده ایم تا این بار که با آنها مواجه می شوید، راه حل شان را نیز بدانید.

دوست تان بدقولی کرده است

حتما برای شما هم پیش آمده که دوست تان در لحظه آخر برنامه ای را کنسل کند یا این که در یکی از میهمانی هایی که شما ترتیب دادید، حضور نیابد. در آن لحظه چه حسی به شما دست می دهد؟ مطمئنا از او دلسرد و به تبع عصبانی می شوید. طبیعی ست، زیرا شما روی حرف دوست تان حساب باز کرده بودید و حال او خیلی راحت برنامه های شما را کنسل کرده است. اصلا اگر از شما در مورد خصوصیات یک دوست ایده آل بپرسند، چه جوابی می دهید؟ مطمئنا خوش قولی یکی از آنها خواهد بود. بنابراین اگر می خواهید که دوست تان به حرف های شما در هر شرایطی اعتماد کند، بهتر است که بدقول نباشید.

احساس می کنید که رابطه تان تعادل ندارد

اگر احساس می کنید که در رابطه عاطفی تان، این شمایید که همیشه در مورد جزییات زندگی تان حرف می زنید و دردودل می کنید اما طرف مقابل تان تنها شنونده است، ناراحت نشوید. قرار نیست که تعادل همیشه در رابطه شما برقرار باشد. ممکن است گاهی دوست شما از موضوعی ناراحت بوده و به جای حرف زدن به شنیدن نیاز داشته باشد یا این که گاهی بخواهد تنها سکوت کند. این رفتار می تواند در موضوعات دیگر نیز رخ ده؛ بنابراین واجب است که شما هر از گاهی در مورد خواسته هایی که دوست تان دارد، از او سوال کنید.

یا حتی اگر خواسته ای از او دارید، به زبان آورید. مثلا به او بگویید: «من همیشه از زندگی ام برای تو می گویم، دوست دارم که یک بار هم داستان زندگی تو را بشنوم.» این موارد در هر رابطه ای طبیعی ست و جای نگرانی ندارد. بنابراین صادق باشید و حرف دلتان را رو در رو به او بزنید، قبل از آنکه سوتفاهم شما را از هم دور کند.

احساس پس زدگی می کنید

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که پس از قرار ملاقات با دوستی، ناگهان او غیب اش بزند و حتی پیغام های شما را بی جواب بگذارد؟ در این شرایط، مطمئنا حس بدی به شما دست می دهد و احساس می کنید که طرف مقابل از شما خوشش نیامده یا این که بعد خداحافظی، سرش جای دیگری گرم است. اگر این احساس ادامه دار شود، شما را عصبی و ناامید نیز خواهد کرد.

اگر چه سخت است اما بهتر است که دست از این افکار منفی بردارید. همانطور که شما حق دارید طرف مقابل تان را انتخاب کنید، او نیز این حق را دارد که اگر به هر دلیلی با شما احساس راحتی نکرد، به رابطه اش ادامه ندهد. اما این نباید باعث شود که شما خودتان را دست کم بگیرید. اصلا شاید او به دلایل شخصی خودش کنار کشیده است. آنچه روانشناسان در این شرایط پیشنهاد می دهند این است که به دنبال دلیل رفتار طرف مقابل تان نگردید. هر چه بیشتر فکر کنید، بیشتر گیج و عصبی خواهید شد، بنابراین آنچه اتفاق افتاده را فراموش کنید و به دنبال روابط دیگر باشید.

حس حسادت تان برانگیخته شده است

اگر شما مجردید و دوست تان ازدواج کرده است، اگر او همیشه در حال گشت و گزار است و شما همش در خانه نشسته اید با هر رفتار دیگری. ممکن است که حس حسادت شما برانگیزد. اما به جای این که حسادت، شما را نابود کند، از آن برای پیشرفت تان کمک بگیرید. به عنوان مثال به جای این که در خانه بنشینید و غصه بخورید، شما هم گروهی را پیدا کنید و با آنها به سفر بروید یا این که در کارتان بیشتر تلاش کنید تا به موقعیتی مانند او دست یابید. در این شرایط نه تنها حس تان را سرکوب کرده اید، بلکه تجربه های جدیدی را کسب می کنید که به پیشرفت تان در زندگی کمک خواهد کرد. گاهی نمی توان جلوی حس حسادت را گرفت، اما می توان آن را در مسیر درستی قرار داد.

دلتنگ گذشته تان هستید

اگر به گذشته تان نگاه کنید، افرادی را می بینید که روزی در زندگی تان بوده اند اما اکنون نیستند. ممکن است که همین مرور خاطرات موجب ناراحتی و دلتنگی شما شود، اما این امری طبیعی ست، بنابراین آنچه شما باید انجام دهید، کنترل این احساسات است. اگر خیلی روی گذشته تان تمرکز کنید، قادر به برقراری روابط جدید نخواهید بود و همین احساس باعث می شود که شما به مرور تنها و تنهاتر شوید. بنابراین واجب است که تا حدودی میان گذشته و حال تان تعادل برقرار کنید. درهای قلب تان را به روی دیگران باز کنید تا کم کم جای خالی افرادی که از زندگی تان رفته اند، پر شود.

دچار یکنواختی در رابطه شده اید

رابطه به خودی خود نمی تواند زنده بماند، این شمایید که باید به آن زندگی دهید. اگر شما رابطه تان را رها کنید، او نیز پس از مدتی هیجان خود را از دست می دهد و برایتان کسل کننده می شود. اما چگونه می توان این هیجان را حفظ کرد؟ خیلی ساده! شما با تجربه های جدید می توانید رابطه تان را از حالت یکنواختی خارج کنید. مثلا اگر همیشه با دوست تان به تنهایی بیرون می روید، سعی کنید که جمع تان را بزرگ تر کنید یا این که به جای در خانه نشستن و تلویزیون دیدن، به سینما یا تئاتر بروید. اگر چه این تجربه ها کوچک اند اما تاثیر زیادی بر رابطه تان خواهند گذاشت.

احساس تنهایی می کنید

شما ساعت های زیادی را در شبکه های اجتماعی می گذرانید و احساس می کنید که دوستان زیادی در آن فضا دارید اما همین که اتصال تان از دنیای مجازی قطع می شود و به واقعیت باز می گردید، می بینید که تنهای تنها هستید و همه آن افراد سایه هایی بیش نبودند، متوجه می شوید که حتی برای خوردن یک فنجان قهوه یا تماشای یک فیلم هم کسی به درخواست شما پاسخ مثبت نمی دهد.

همین موضوع می تواند شما را تبدیل به آدمی افسرده کند. برای رهایی از این شرایط، باید برای خودتان برنامه ای منظم ترتیب دهید. به عنوان مثال در کلاسی ثبت کنید و هر هفته در جمعی قرار بگیرید، همین همنشینی کم کم دامنه دوستان تان را زیاد خواهد کرد. پس به جای غرق شدن در فضای مجازی، حضور خود را در جمع های مختلف بیشتر کنید.

منبع


ذهن زیبا

بر اساس مطالعات انجام شده توسط متخصصان علوم رفتاری، نی که فرزند و همسر ندارند، زندگی شادتری دارند.

به گزارش خبرآنلاین، شاید قبل از این خودتان به چنین نتیجه‌ای رسیده باشید و حالا علم هم ثابت کرده است که:

نی که ازدواج نکرده‌اند و فرزندی ندارند شادترین زیرگروه جامعه هستند. این ن نسبت به همجنسان خود که متاهلند و یا بچه دارند، بیشتر عمر می‌کنند.

پائول دُلان، متخصص علوم رفتاری در دانشکده اقتصاد لندن، گفت: بیشتر افراد متاهل زمانی که در کنار همسرشان هستند خودشان را شاد نشان می‌دهند در حالی که ممکن است واقعا چنین حسی نداشته باشند.

مطالعاتی که در این زمینه انجام شده نشان می‌دهد مردان از ازدواج سود بیشتری می‌برند چون در واقع به آرامش می‌رسند و در بیشتر موارد عمر طولانی‌تری نسبت به مردهای مجرد دارند.

اما در مقابل زن‌ها اغلب وقتی ازدواج می‌کنند مجبورند از بیشتر آرزوهای خود دست بکشند و گاهی حتی ممکن است کمتر عمر کنند. در کنار این مسئله، وظیفه سنگین رسیدگی به زندگی فرزندان نیز بیشتر بر دوش مادران است و ن حتی خارج از منزل شغلی نداشته باشند، وظایف بیشتر و حساس‌تری دارند. به همین دلیل می‌توان گفت شادترین گروه جامعه، نی هستند که ازدواج نکرده و بچه ندارند.

تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می‌دهد که ازدواج می‌تواند برای ن و مردان نکات مثبتی مثل حمایت عاطفی داشته باشد اما با این حال ن میانسالی که متاهل هستند بیشتر از هم سن و سال‌های مجردشان در معرض مشکلات فیزیکی و روحی قرار دارند.

به طور کلی دُلان عقیده دارد، علی‌رغم این که بیشتر مردم ازدواج و بچه‌دار شدن را برای ن موفقیت می‌دانند، اما هم سن و سال‌های مجردشان به دلیل این که چالش‌ها و دغدغه‌های کمتری دارند، نسبت به آنها زندگی شادتر و طول عمر بیشتری دارند.

منبع: The Guardian


ذهن زیبا

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نقاشی ساختمان لاو موزیک مگا موزیک حرکت و آموزش کسب موفقیت احساس آرامش ایران گردی را با من تجربه کنید هر چی بخوای هست شرکت دکوراسیون داخلی گرین وال | دیوارسبز اجناس فوق العاده